سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اذ رای نارا فقال لاهله امکثوا انی انست نارا لعلی اتیکم منها بقبس او اجد علی النار هدی- طه(10)

بی بی، قلیانش را که می کشید، خاکستر و سوخته های تنباکو را می ریخت گوشه ی باغچه. تا وقتی زنده بود کارم همین بود که بروم خاکسترها را زیر و رو کنم به امید پیدا کردن جرقه ی کوچکی تا فوتش کنم و آتش دوباره جان بگیرد.

حکایت این روزها هم همین است. آدمی، خاکستر خاطره های گذشته را پس می زند تا آتش احیا شود.  چه کار بی خودی!


نوشته شده در  دوشنبه 92/7/8ساعت  11:30 عصر  توسط ... 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مناجات
...
اناب
...
...
خذینی...
پایان
...
...
...
...
...
...
...
...
[همه عناوین(94)]