می گویند کوچه های شهرِ من، تنگ و پیچ در پیچ با نظمی ارگانیک عمود بر ساحل، به نحوی شکل گرفته که هر باد تنبلی را وادار به حرکت تا انتهای کوچه می سازد. به نظرم باید مساله ی مهمتری وجود داشته باشد. شاید کوچه های تنگ و باریکِ بدونِ بن بست، ساکنین را وادار می سازد لابلای این رفت و آمدها به ناچار رودر روی هم قرار گیرند.... محصوریت، حریم ها و عرصه های اجتماعی رعایت شده در این استخوان بندی، در نهایت باعث پایداری اجتماعی می گردد.